بنام مولا

متن مرتبط با «شعر عن الحب» در سایت بنام مولا نوشته شده است

زندگی ....شعر

  • چیزهایی که زندگی شمارا نابود میکند:۱. وقتی نمی‌بخشید زندگی‌تان را نابود می‌کنیدنباید زندگی را خیلی جدی بگیرید. خیلی وقت‌ها دیگران ناراحتتان می‌کنند و خیلی وقت‌ها هم شما دیگران را ناراحت می‌کنید. کینه به دل گرفتن و عصبانی بودن کورتان می‌کند و نمی‌گذارد چیزهایی که واقعاً در زندگی مهم هستند را ببینید.۲. وقتی به کاری که دوست ندارید ادامه می‌دهید زندگی‌تان را نابود می‌کنیدگاهی اوقات به این دلیل در کاری می‌مانید که می‌خواهید آخر هر ماه درآمدی داشته باشید. اما چرا باید خوشبختی‌تان را به خطر بیندازید و به جای اینکه نگران الان باشید به آینده فکر نکنید که آزاد و شاد خواهید بود؟۳. وقتی اینکه دیگران چه فکر می‌کنند برایتان مهم است زندگی‌تان را نابود می‌کنیدمطمئناً نمی‌توانید همه آدمها را راضی نگه دارید. اینکه حرف و فکر دیگران برایتان مهم باشد فقط خالی‌تان می‌کند چون آنها همیشه ناامیدتان می‌کنند.۴. وقتی وقتتان را تلف می‌کنید زندگی‌تان را نابود می‌کنیدسعی نکنید منتظر بنشینید تا همه چیز در شرایط عالی قرار گیرد تا وارد عمل شوید. بلند شوید و هر کاری که برای عالی کردن زندگی‌تان لازم است را انجام دهید.۵. وقتی از خودتان مراقبت نمی‌کنید زندگی‌تان را نابود می‌کنیدبدن شما وسیله‌تان به سمت موفقیت است. درست رفتار کردن با بدنتان، خوب غذا خوردن و داشتن سبک زندگی سالم نه تنها سلامت شما را در آینده تضمین می‌کند بلکه اعتمادبه‌نفستان را هم بالاتر می‌برد.۶. وقتی از همه چیز شکایت می‌کنید زندگی‌تان را نابود می‌کنیدزندگی کردن با شکایت شما را به هیچ کجا نمی‌رساند فقط ناامید، خسته و عصبانی‌تان می‌کند. ۷. وقتی با پشیمانی و افسوس زندگی می‌کنید زندگی‌تان را نابود می‌کنیدگذشته قابل تغییر نیست. از آن درس بگیرید و, ...ادامه مطلب

  • شعر عرفانی

  • قصر املبیا که قصر امل سخت سست بنیاد استبیار باده که بنیاد عمر بر باد استغلام همت آنم که زیر چرخ کبود       زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد استچه گویمت که به میخانه دوش مست وخرابسروش عالم غیبم چه مژده دادســــــــــــتکه ای بلند نظر شاهباز سدره, ...ادامه مطلب

  • شعر

  • سعدی : ما گدایان خیل سلطانیم شهربند هوای جانانیمبنده را نام خویشتن نبود هر چه ما را لقب دهند آنیم گر برانند و گر ببخشایند ره به جای دگر نمی‌دانیمچون دلارام می‌زند شمشیر سر ببازیم و رخ نگردانیم دیگران در هوای صحبت یار زر فشانند و ما سر افشانیممر خداوند عقل و دانش را عیب ما گو مکن که نادانیم هر گلی نو که در جهان آید ما به عشقش هزاردستانیمتنگ چشمان نظر به میوه کنند ما تماشاکنان بستانیم تو به سیمای شخص می‌نگری ما در آثار صنع حیرانیمهر چه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم سعدیا بی وجود صحبت یار همه عالم به هیچ نستانیمترک جان عزیز بتوان گفت ترک,شعر,شعر غزل,شعر عاشقانه,شعر حب,شعر عن الحب,شعر نو,شعر عن الام,شعر حافظ,شعر عن الاب,شعرية ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها