شعر عرفانی

ساخت وبلاگ
قصر امل

بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است

بیار باده که بنیاد عمر بر باد است

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود       

زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

چه گویمت که به میخانه دوش مست وخراب

سروش عالم غیبم چه مژده دادســــــــــــت

که ای بلند نظر شاهباز سدره نشین

نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست

ترا زکنگره عرش میزنند سفیر

ندانمت که در این دامگه چه  افتادست

نصیحتی کنمت یادگیر در عمل آر

که این حدیث زپیر طرقتم یاد است

مجو درستی عهد از جهان سست نهاد

که این عجوزه عروس هزار داماد است

رضا به یار بده وز جبین گره بگشای

که بر من وتو در اختیار نگشادست

نشان عهد ووفا نیست در تبسم گل

بنال بلبل بیدل که جای فریاد است

+ نوشته شده در  سه شنبه نهم آبان ۱۳۹۶ساعت 12:11&nbsp توسط یوسف نورایی مطلق  | 

بنام مولا...
ما را در سایت بنام مولا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 24526a بازدید : 198 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1396 ساعت: 15:33