حکایت

ساخت وبلاگ
 یک شب که حضرت امام مالک بن انس ( رحمه الله) خوابیده بود در خواب ملک الموت را دید به او گفت: یا ملک الموت از عمر من چقدر باقیمانده است❓  ملک الموت با اشاره ی انگشتان گفت:  پنج .

امام از او سؤال کرد: مراد شما از عدد پنج چیست❓ آیا منظورت این است که پنج روز یا پنج ماه یا پنج سال می باشد. لکن تا امام جواب را از ملک الموت بشنود از خواب پرید وقتی که امام از خواب برخواست یک راست نزد عالم بزرگوار محمّدبن سیرین ( رحمه الله ) رفت که یکی از علمای برجسته ی علم رویا و تعبیر خواب در آن عصر بود .

ابن سیرین وقتی که امام مالک را دید گفت: خیر باشد یا مالک . امام جواب داد : یا محمد من در خواب ملک الموت را دیدم از او سوال کردم که از عمر من چقدر  باقی مانده است❓ به اشاره ی انگشتان گفت: پنج و تا اینکه خواستم از او بپرسم که منظورت از پنج چیست از خواب پریدم حالا من نمی دانم که از عمر من پنج سال مانده است یا پنج ماه یا پنج هفته یا پنج روز .

محمد بن سیرین به امام مالک گفت: مراد ملک الموت از نشان دادن پنج انگشت به تو این نیست که از عمر شما پنج سال یا ماه یا  هفته یا روز مانده است بلکه مرادش این است که تو درباره ی اجل از او سؤال کرده ای و او هم خواسته که به تو بفهماند پنج چیز است که به غیر از خدا هیچ کس آن ها را نمی داند که عبارتند از:

خدا می داند که قیامت کی شروع می شود و او می داند که کی باران از آسمان خواهد بارید و هم اوست که می داند در رحم مادر پسر یا دختر قرار گرفته است . هیچ نفسی نمی داند فردایش چه خواهد شد به جز از خدا هیچ نفسی هم نمی داند که در چه زمان و مکانی خواهد مرد ولی خداوند می داند .

✔️ امام مالک از تشویش و تردید بیرون آمد و به منزل خود باز گشت.

************************************************************

+ نوشته شده در  جمعه دوازدهم آبان ۱۳۹۶ساعت 0:19&nbsp توسط یوسف نورایی مطلق  | 

بنام مولا...
ما را در سایت بنام مولا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 24526a بازدید : 190 تاريخ : شنبه 13 آبان 1396 ساعت: 2:10