درخت طوبی وماه شعبان

ساخت وبلاگ
نکته....میدانید چرا نام این ماه راشعبان گذاشته اند چون خدای تبارک وتعالی بهشت ودوزخ را خلق کرده است ودر بهشت درختی بنام طوبی خلق کرده است که در وسط بهشت است واین جایگاهی است که درقیامت محمد مصطفی وعلی مرتضی دران اقامت خواهند کرد وازاین درخت به همه اطراف بهشت شاخه میرود شاخه هایی بسیار طولانی دارد با میوه هایی که هیچ چشمی ندیده است باخلاقیت خدای تبارک وتعالی برای مونان واولیاء واهل بهشت ورستگاران عالم ونیکوکاران خلق شده است درمقابل این درخت خدای تبارک وتعالی درختی دیگر بنام زقوم خلق کرده است که این درخت از قعر دوزخ رشد کرده وتا طبقه هفتم دوزخ بلندشده وشاخه داده است با میوه هایی به شکل چهره شیطان که اهل دوزخ رامجبور به خوردن ان میکنند حال هرموقع ماه شعبان فرامیرسد به اذن خدای تبارک وتعالی خداوند چنان شاخه های این دودرخ طوبی وزقوم رابلند میکند که ازجایگاه خود دربهشت ودوزخ خارج میشوند وشاخه های انان هفت اسمان راطی میکنند تا به زمین ما میرسند و رسول اکرم ص در زمان پیامبری خود این شاخه ها را باچشمان خود دید وفرمود هرکس دراین ماه هرکار خیری(ذکر خدا نماز روزه صله رحم عیادت مریض نیکی به پدر ومادر صدقه ..)انجام بدهد یکی از شاخه های طوبی او را احاطه میکند تا به سوی بهشت بکشد وفرمود سوگند به خدا زید بن حارثه را میبینم که شاخه های فراوانی از درخت طوبی اورا احاطه کردند واو به انان اویزان شده است واین بواسطه اعمال نیکی بود که اودرماه شعبان انجام داده بود وانگاه چهره مبارک رسول خدا غمگین ودرهم شد وفرمود تعدای از شما را میبینم که به شاخه هایی از درخت زقوم اویزان شده اید هرکس هرکار شری دراین ماه انجام بدهد شاخه های زقوم اورا دربرمیگیرند تابه سوی دوزخ بکشند لذا شعبان از کلمه شعبه یعنی شاخه شاخه گرفته شده است امیدوارم با اعمال کارهای خیر فراوان به شعبه های زیادی از اعمال نیک دست پیداکنیید تادرخت طوبی شما را دربربگیرند وبه سوی بهشت بکشانند....العبد العاصی الحقیر یوسف نورایی مطلق شعبان 1439

 

طوبی (طوبا) یا شجره طوبی نام درختی در بهشت است با ویژگی‌های خاص. این کلمه یک بار در قرآن آمده است. بر اساس روایات، درخت طوبی یکی از چند چیزی است که خداوند با دست قدرت خویش آن را خلق نموده است، درختی که اصل و ریشه آن در خانه پیامبر(ص) است و شاخه‌های آن در خانه‌های مؤمنان.

طوبی در قرآن

کلمه طوبی در قرآن مجید یکبار و آنهم در سوره رعد ذکر شده است: الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَاب (رعد/۲۹)

کلمه" طوبی" بر وزن" فُعلی مؤنث اَطیب (پاکیزه‌تر) است.[۱] برخی این کلمه را اصلاً عربی نمی‌دانند.[یادداشت ۱]

پاره‌ای مفسران منظور از کلمه طوبی در قرآن را مفاهیمی غیر از نام درختی خاص ذکر کرده‌اند،[یادداشت ۲] ولی در روایات شیعه و اهل سنت،[یادداشت ۳] از طوبی به عنوان درخت یاد شده است. برخی معتقدند خداوند برخی از اصطلاحات سنگین و مفاهیم نامانوس با ذهن بشری، مانند حقیقت «طوبی» را در قالب مفاهیم قابل فهمِ بشر بیان کرده، و نباید در این موارد حقیقت معنا را همین درخت‌های دنیوی تصور کرد.[نیازمند منبع]

طوبی در روایات

مجلسی اول با توجه به مضمون روایات، درخت طوبی را اینگونه توصیف می‌کند: درختی است در بهشت و همانگونه که نور خورشید در همه خانه‌ها وارد می‌شود، شاخه‌های آن در خانه همه بهشتیان کشیده شده است، در هر شاخه‌ای از آن میوه‌ها و نعمتهایی است که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه در خاطر کسی خطور کرده است. آن درخت را خداوند با دست قدرت خود آفریده است و آن را جانی داده است که شیعیان و درجات آنها را می‌شناسد، و بهشتیان هر گونه زینتی که بخواهند و هر نوع میوه که تمایل داشته باشند از آن درخت بچینند و این درخت ثمره محبت اهل بیت(ع) است.»[۲]

رُوی عَن الصّادق(ع): هِی شَجَرَةٌ مِنْ جَنَّةِ عَدْنٍ غَرَسَهَا رَبِّی بِیدِهِ
 
امام صادق(ع) در عظمت طوبی فرمود: طوبی درختی از جنت عدن است که خداوند آن را با دست خویش کاشته است.
 
الحر العاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۱۲ق، ج۲۴، ص۳۲۴

در حدیثی از امام علی(ع)، در روز اول شعبان به امر خداوند در بهشت گشوده شده و به درخت طوبی فرمان می‌دهد تا شاخه‌هایش را بر روی دنیا بگسترد، اعمال این ماه، مانند چنگ زدن به شاخه‌های این درخت بوده و شخص را بهشتی می‌کند.[۳]

بر اساس روایات درخت طوبی یکی از چند چیزی است که خداوند با دست قدرت خویش آنها را خلق نموده است.[۴]

در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) در مورد درخت طوبی پرسش شد. حضرت فرمود اصلِ آن درخت در خانه من است و فرع آن بر اهل بهشت. دقایقی بعد شخص دیگری همین سؤال را پرسید و حضرت فرمود: طوبی در خانه علی(ع) است. حاضرین با تعجب علت تفاوت پاسخ را پرسیدند، پیامبر(ص) فرمود: خانه من و علی(ع) در بهشت در یک مکان است.[۵]

شرح روایت

سید محمد حسین تهرانی در شرح این روایت می‌گوید: «طوبی» از مادّۀ طابَ به معنای پاک و طیب و پاکیزه است و از آنجاکه بهشت محلّ پاکی و طهارت‌، و جای طیب و پاکیزه‌، و مکان ورودِ پاکان و طیبان است‌، شَجَرۀ طوبَی در بهشت است‌. حقیقت طوبی‌، همان نَزاهت و قداست است‌، و چون دارای فروع و شاخه‌هائی است و طهارت و قداست به انواع و اشکالی متحقّق می‌گردد، در آخرت نیز بصورت درختی است که دارای شاخه و فروع نیکو و با ثمر است‌.[۶]

بر اساس روایات، اصل درخت طهارت و قداست‌، ولایت است که از آن هر خوبی و هر خیری پدید می‌آید و بدون ولایت که ناشی از محبّت است هیچ چیز دارای ارزش نیست‌، پس ریشه و اصل این درخت در خانۀ ولایت است و شاخه‌های آن که طهارت و رحمت و عافیت‌، ایثار و إنفاق‌، عبادت و جهاد، نماز و روزه‌، و سائر افعال و صفات پسندیده است‌، همه از این تنه و ریشه منشعب می‌گردد، و هر شاخه‌ای از این ریشه نیرو می‌گیرد و رشد پیدا می‌کند.[۷]

از امام صادق(ع) روایت شده است که پیامبر(ص) فاطمه(س) را زیاد می‌بوسید. برخی از زنانش از اینکار نارضایی نشان دادند. فرمود: هنگامی که مرا به معراج بردند، داخل بهشت شدم. جبرئیل مرا به نزدیک «طوبی» برد و از آن درخت، سیبی به من داد و خوردم. از این سیب، نطفه‌ای تولید شد که پس از بازگشت به زمین با همسرم خدیجه در آمیختم و او به فاطمه باردار شد. اکنون هر گاه اشتیاق بهشت پیدا می‌کنم، دخترم را می‌بوسم و چون او را می‌بوسم، بوی درخت طوبی را استشمام می‌کنم.[

 

  1. ابن عباس گوید: طوبی نام بهشت به لغت حبشی است. سعید بن جبیر گوید: طوبی نام بهشت به زبان هندی است.» قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۳۱۶
  2. پرش به بالا قیل فی معناه عشرة أقوال: أحدها- لهم بطیب العیش. و ثانیها- قال ابن عباس: معناه فرح لهم تقرّبه أعینهم. و ثالثها- قال قتادة: معناه الحسنی لهم. و رابعها- قال عکرمة: نعم ما لهم. و خامسها- قال الضحاک: غبطة لهم. و سادسها- قال ابراهیم: کرامة لهم من اللَّه. و سابعها- قال مجاهد: الجنة لهم. و ثامنها- قال ابو هریرة: طوبی شجرة فی الجنة. و تاسعها- قال الجبائی: تأنیث الأطیب من صفة الجنة، و المعنی إنها أطیب الأشیاء لهم. و عاشرها- قال الزجاج: المعنی العیش الأطیب لهم. و هذه الأقوال متقاربة المعنی. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۲۵۰
  3. پرش به بالا مسند احمد بن حنبل: قال النبی(ص): طوبی لمن رآنی و آمن بی، و طوبی ثم طوبی ثم طوبی لمن آمن بی‌و لم یرنی. قال له رجل: و ما طوبی؟ قال: «شجرة فی الجنة مسیرتها مائة عام ثیاب أهل الجنة تخرج من أکمامها». و روی البخاری و مسلم جمیعا عن إسحاق بن راهویه، عن مغیرة المخزومی عن وهیب عن أبی حازم، عن سهل بن سعد رضی اللّه عنه أن رسول اللّه صلی اللّه علیه و سلم قال: «إن فی الجنة شجرة یسیر الراکب فی ظلها مائة عام لا یقطعها» به نقل از ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۳۹۲
  4. پرش به بالا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: کانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یکثِرُ تَقْبِیلَ فَاطِمَةَ ع فَأَنْکرَتْ ذَلِک عَائِشَةُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یا عَائِشَةُ إِنِّی لَمَّا أُسْرِی بی‌إِلَی السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَأَدْنَانِی جَبْرَئِیلُ مِنْ شَجَرَةِ طُوبَی وَ نَاوَلَنِی مِنْ ثِمَارِهَا فَأَکلْتُهُ فَحَوَّلَ اللَّهُ ذَلِک مَاءً فِی ظَهْرِی فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَمَا قَبَّلْتُهَا قَطُّ إِلَّا وَجَدْتُ رَائِحَةَ شَجَرَةِ طُوبَی مِنْهَا. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۳، ص۶

 

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: در بهشت درختی است به نام «طوبی»؛ هیچ قصر و خانه ای در بهشت نیست مگر آنکه شاخه ای از شاخه های طوبی در آن است. و بدانید که اصل و ریشه آن درخت در خانه علی است. پس عمر برخواست و عرض کرد: تو سابقا هم برای ما از این درخت حکایت کرده ای؛ آیا نگفته بودی که اصل آن درخت در خانه خود شماست، و اکنون میگویی که اصل آن در خانه علی است. پس پیامبر صلی الله علیه و آله سر بلند کرده و فرمود: آیا نمیدانی که خانه من و خانه علی یکی ست؛ و حجره و اتاق من و علی یکی ست. آیا نمیدانی که درجه و جایگاه من با علی یکی است... بحارالأنوار ج : 8 ص :

در قرآن چیزی در بهشت نام برده شده است به نام «طوبی » ، که در آن آیه کریمه می خوانیم: «طوبی لهم و حسن مآب » (1) ...

از طرف دیگر گفتیم که ما داریم که بهشت طوبی دارد و در روایات به طور قطع گفته اند طوبی درخت است و بعد این طور بیان کرده اند که طوبی درختی است که تنه اش در خانه علی بن ابی طالب است و شاخه اش در خانه همه مؤمنین در هر جای دنیا تا روز قیامت. معلوم است که ما د رخانه امیر المؤمنین - که الآن جزء مسجد حضرت رسول است - یک درخت جسمانی نداشته ایم، آنهم درختی که شاخه های آن تا همه جای دنیا کشیده شده باشد الی الابد. معلوم است که مقصود این روایات هم این است که آن درخت بهشتی ریشه اش از اینجا آب می خورد و شاخه هایش در خانه های مردم است. باز مقصود همان عقاید پاک و اخلاق پاک و اعمال است که اعمال انسان برای اخلاق و افکار انسان حکم میوه ها را دارد.

کارهای انسان، آنچه از انسان بروز می کند، چه تلخ و چه شیرین، ناشی از طرز تفکر و خلق و خوی انسان است. آن کسی که فکرش پاک است، اخلاقش پاک است،......

پس اعمال انسان میوه های وجود انسان است، اخلاق انسان شاخه های وجود انسان است، عقاید انسان ریشه های درخت وجود انسان است و اساسا روح انسان نیست جز یک درخت، یک درخت پر ریشه و پر شاخه و پر میوه و پر برگ، درختی که در این دنیا انسان باید خودش را پیوند بزند و در این دنیاست که این درخت، درخت طوبی یا قوم می شود با دو تفاوت: یکی این که در دنیا ثمره این درخت را انسان تنها خودش نمی چیند، احیانا به دیگران هم می دهد، دیگران هم از میوه های این درخت می خورند، اگر شیرین باشد شیرن و اگر تلخ باشد تلخ; تفاوت دوم این است که انسان [واقعیت] خودش [را] در دنیا [درک نمی کند]............

پس در عالم آخرت، ما درختی در بهشت داریم و درختی در جهنم. انسان ممکن است به صورت آن درخت بهشتی در بیاید، ممکن است به صورت یک درخت جهنمی در بیاید. به عبارت دیگر انسان ممکن است عضوی و شاخه ای از درخت بهشتی باشد و ممکن است عضوی و شاخه ای از درخت جهنمی باشد. برای کسی قطعی نکرده اند که تو حتما از آن درختی یا حتما از این درختی ;نه، هر کسی در این دنیا می تواند خودش را عضوی و جزئی و شاخه ای از آن درخت بکند و می تواند عضوی و جزئی و شاخه ای از این درخت بکند.

در چند جای قرآن نام «زقوم » آمده است که در دو جا به تعبیر «شجرة الزقوم » است، یکی در سوره «و الصافات » بود که خواندیم، یکی هم در همین سوره دخان. در سوره «و الصافات » خواندیم: «انها شجرة تخرج فی اصل الجحیم » (5) درختی است که در اصل و متن جهنم می روید.............

 

 

 

درخت طوبی

درخت زقوم

 

 

رسول خدا (ص) فرمود : " حضرت  عیسی (ع) از خداوند خواست که درخت طوبی را به او معرفی نماید . خدا به او فرمود :  طوبی درختی است در بهشت که خودم آن را با دست رحمت خود غرس نمودم . این درخت  سایه اش تمام بهشت و بهشتیان را می پوشاند . ریشه این درخت از " رضوان " ( یکی از  اسماء الهی ) است . آبش از چشمه " تسنیم "  خوشگوارترین چشمه بهشتی و خنکی اش ،  خنکی کافور و کیف کافور ؟ ، طعمش ، طعم زنجبیل  و کیف زنجبیل ؟  ... "   امیرالمومنین (ع) درباره محصول و میوه این درخت چنین فرمود : " همانا در بهشت درختی  است که از بالایش شاخه و برگش زینتها و از پایش اسبان ابلق که دارای زین و  لگامند و دارای بالها هستند خارج می شود . این اسبان نه دارای کثافتند و نه بول .  بر این اسبان اولیاء الله سوارند و به وسیله آنها بر فراز بهشت پرواز می کنند و به  هر جا که بخواهند می روند ... . رسول خدا (ص) فرمود : " همانا در بهشت درختی است که  " طوبی " نام دارد . در بهشت هی‍ خانه ای نیست که شاخه ای از شاخه های این درخت در  آن نباشد ،  میوه اش شیرین تر از عسل و نرمتر از کره است .

 

ریشه این درخت در خانه من است و فرع آن در خانه  علی بن ابی طالب (ع) " . رسول خدا (ص) فرمود : " طوبی " درختی است در بهشت که  خداوند آن را با دست رحمت خود غرس نموده و از روح خود به آن دمیده است . از این  درخت زینتها و میوه ها ( ی ) خوشگوار می روید که بر دهان اهل بهشت بسیار نزدیک است در دسترس است و شاخه هایش از پشت دیوارهای بهشت پیداست . این درخت اصلش در خانه  علی بن ابی طالب (ع) است که دوستانش از آن بهره منده و دشمنانش ناکامند ". نمونه  هایی درباره عظمت و زیبایی این درخت : رسول خدا (ص) در خبرهای معراجیه فرمود :  " در آنجا بهشت درختی است که به قدری عظمت دارد که اگر پرنده ای از پایین  تا بالایش پرواز کند هفتصد سال طول می کشد . و در بهشت خانه ای نیست مگر آنکه شاخه  ای از این درخت در آن است . گفتم : این چیست یا جبرائیل ؟ عرض کرد : این درخت طوبی است همانطور که خداوند فرمود : " طوبی لهم و حسن ماب " . رسول خدا (ص) در تفسیر آیه  " و ظل ممدود " فرمود : " در وسط بهشت سایه گسترده ای است که اگر سواره ای این سایه  را بپیماید گویی یک مسیر صد ساله را پیموده و تازه نتوانسته است به آخرش برسد و این  است همان قول خدای تعالی که فرمود : " و ظل ممدود " . در قسمت فرودین این درخت میوه  های بهشتیان می روید که طعام آنهاست درون این میوه طعم و رنگ صد نوع میوه دنیا وجود  دارد که نه کسی آن را دیده و نه شنیده است . هر میوه ای که چیده می شود بلا فاصله یک میوه دیگر جایش می روید و این همان است که خداوند فرمود : " لا مقطوعه و لا  ممنوعه " .  

رسول خدا (ص) فرمود : " آن گاه که به معراج برده شدم و به آسمان ششم رسیدم ناگهان درختی مشاهده کردم که هرگز زیباتر و عظیم تر از آن ندیده بودم . پس به جبرئیل گفتم : ای دوست من ، این درخت ، چیست ؟ گفت : این درخت  طوبی  است ای دوست من . رسول خدا فرمود : گفتم : این صدای زیبا چیست ؟ گفت : این صدای این درخت است . گفتم : چه می گوید ؟ گفت : می گوید : چقدر به دیدار تو مشتاقم ای رسول خدا (ص) "  نمونه ای از رابطه این درخت با خاندان عصمت و طهارت : در پیش گفته شد که اصل این درخت در خانه رسول خدا (ص) و علی بن ابی طالب (ع) است و این بیان کننده این راز است که درخت طوبی و میوه ها و نعمتهایش تجسم اعمال و عقاید پاک خاندان رسالت است . اینک نمونه هایی دیگر از این قبیل : " رسول خدا (ص) ( در معراج از جبرائیل (ع) پرسید ) : ای جبرئیل ، این درخت چیست ؟ عرض کرد : این درخت  طوبی است ، که گوارای تو و عده بسیاری از امت توست . گفتم : اصل این درخت کجاست ؟ گفت : در خانه علی بن ابی طالب (ع) . روری ام ایمن بر رسول خدا (ص) وارد شد و در دستمالش چیزی را حمل می کرد . رسول خدا (ص) به او فرمود : یا ام ایمن چه چیزی در دستمالت داری ؟ عرض کرد : یا رسول الله (ص) ، دختر فلان کس ازدواج کرد و به افتخار او ( عروس خانم ) چیزهایی نثار کردند و من از آن نثار چیزی بر گرفتم . آن گاه ام ایمن شروع به گریه کرد . رسول خدا (ص) فرمود : چه چیز تو را به گریه واداشت ؟ عرض کرد : فاطمه (ع) ازدواج کرد اما کسی چیزی بر او ( به افتخار او ) نثار نکرد . رسول خدا (ص) به او فرمود : گریه نکن قسم به کسی که مرا به حق بشیر و نذیر قرار داد ، املاک و دارایی فاطمه را جبرائیل و میکائیل و اسرافیل و هزاران ملک مشاهده کردند و خداوند به درخت طوبی امر فرمود که به افتخار فاطمه (ع) بر آنها نثار کند از حله ها و لباسها سندسی و استبرقی و مرواریدها و زمردها و یاقوتها و عطرهای آن نثار نماید . آنها هم به قدری از این نثارها بر گرفتند که نمی دانستند با آن چکار کنند . و خداوند درخت طوبی را به عنوان مهر فاطمه مقدر فرمود و آن طوبی در خانه علی بن ابی طالب (ع) است.

 

 

 

 

 

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: ائمه(ع) هرگاه بخواهند چیزی را تعریف کنند، «طوبی» می‌گویند. طوبی، درختی است در خانه زهرا(س) که هر شاخه‌اش در بهشت در خانه یک مومن است و او از آن شاخه هرچه اشتها دارد بهره می‌برد.

این روایت اهل بیت(ع) است. به عقل خود مراجعه کنید، شاید آن محبّتی که دارید «طوبی» است. این را می‌گویم تا درباره آن فکر کنید. من باید حدیث بخوانم و شما هم فکر کنید. آیا آن محبّتی که به خوبان داری «طوبی» نیست؟ اگر خدا را دوست دارید مال این شجره است. هرچه میل دارید از آن می‌گیرید. هر وقت یادش می‌کنی از هر غمی راحت می‌شوی. آیا این «حلال المشکلات»، این «قاضی الحاجات» و این «منجی الهلکات» طوبی نیست؟ بله، طوبی است و خوب طوبایی است؛ «طوبی لَهُم و حُسنُ مابٍ»؛ یعنی محبّت خوبان و اهل بهشت، هم «طوبی» است و هم «حسن ماب». یعنی هر کس بر آنها وارد شود به زیبایی وارد می‌شود.

غرض این که چشمه آب، در دل مومنان است که گرد و خاک می‌گیرد. انسان اگر کمی وقت صرف آن کند،‌اگر محبّتش را در راه محبّین خدا اعمال کند و به پدر و مادر و همسر و فرزند و برادر و خواهرش نثار کند، به نتیجه می‌رسد.

محبّت، آدمی را قربانی می‌کند، آدمی را قطعه قطعه می‌کند، می‌کُشد و شهید می‌کند. به طوری که اصلاً متوجه نمی‌شود. انسان وقتی به جهاد می‌رود وشمشیری به او می‌خورد آن را حس می‌کندف ولی در این جا وقتی به همسر و فرزند و همسایه و دیگران خوبی می‌کند قربانی می‌شود و کیف هم می‌کند. چون این‌ها مرضی خداست. آن جا که خالف رضای خداست آدم نفله می‌شود و رو به تکبت می‌رود. ولی آن جا که مرضی خداست، کمال و غزّت است.

امیدوارم همه شما این مطلب را چشیده باشید که با شرح و بیان نمی‌توان درک کرد. من هرچه بخواهم آن شیرینی که از خدا می‌خورم تعریف کنم نمی‌شود، اما اگر خودت درک کردی خوب است. یافتنی و چشیدنی است. ان شاء الله قند را خورده‌ای و شیرینی آن را هم چشیده‌ای که تعریف کردنی نیست. امیدوارم از آن مواظبت کنی که قیمتی است. مال خود شماست. هرچه هم کم باشد ارزش دارد.

کتاب طوبی محبت – ص 193 مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی

 

ماه شعبان ازدیدگاه علی ع

حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام در روز  اوّل شعبانى گذشت به جماعتى که در مسجدى نشسته بودند و در امر قَدَرْ و امثال آن  گفتگو مى کردند و بلند شده بود صداهاى ایشان و سخت شده بود لجاجت و جدال ایشان پس  حضرت ایستاد و بر ایشان سلام کرد آنها جواب سلام دادند و براى آن جناب برخاستند و  خواهش کردند که نزد ایشان بنشیند آن حضرت به ایشان اعتنایى نکرد و فرمود اى گروهى که سخن مى گویید در چیزى که نفع نمى رساند آیا ندانستید که خداى تعالى را بندگانیست که ساکت کرده ایشان را خوف بدون آنکه عاجز باشند از گفتن یا لال باشند بلکه ایشان  هرگاه به خاطر آرند عظمت خداوند را شکسته مى شود زبانهایشان و کنده مى شود دلهایشان  و مى رود عقلهاى شان و مبهوت مى شوند به جهت اِعْزاز و اِجلال و اعظام خداوند پس  هرگاه به خود آمدند از این حالت رو مى آورند بسوى خدا به کردارهاى پاکیزه مى شمرند  نَفْسهاى خود را با ستمکاران و خطاکاران و حال آنکه ایشان منزّهند از تقصیر و تفریط  مگر آنکه ایشان راضى نمى شوند براى خدا به کردار اندک و بسیار نمى شمرند براى او  عمل زیاد را و پیوسته مشغولند به اعمال پس ایشان چنانند که هر وقت نظر کنى به ایشان  ایستادگانند به عبادت ترسان و هراسان در بیم و اضطرابند پس کجائید شما از ایشان اى  گروه تازه کارها آیا ندانستید که داناترین مردم به قَدَرْ ساکت ترین ایشانند از آن  و اینکه جاهلترین مردم به قَدَرْ سخنگوترین ایشانند در او .

اى گروه تازه کارها  امروز غُرّه شعبان کریم است نامیده است او را پروردگار ما شعبان به جهت پراکنده شدن  خیرات به تحقیق که باز کرده پروردگار شما در او درهاى حسنات خود را و جلوه داده به  شما قصرها و خیرات او را به قیمت ارزانى و کارهاى آسانى پس بخرید آن را و جلوه داده  براى شما ابلیس لعین شُعَبهاى شرور و بلاهاى خود را و شما پیوسته مى کوشید در  گمراهى و طغیان و متَمَّسِک مى شوید به شعبهاى ابلیس و رُو مى گردانید از شعبهاى  خیرات که باز شده براى شما درهاى او و این غُرّه ماه شعبان است و شعبهاى خیرات او  نماز است و روزه و زکات و امر به معروف و نهى از منکر و بِرّ والدین و خویشان و  همسایگان و اصلاح ذات الْبَینِ و صدقه بر فقراء و مساکین بر خود کلفت مى دهید چیزى  را که برداشته شده از شما یعنى امر قضا و قدر و چیزى که نهى کرده شده اید از فرو  رفتن در آن از کشف سِرّهاى خدا که هر که تفتیش کند از آنها از تباه شدگانست

آگاه  باشید به درستى که اگر شما واقف شوید بر آنچه مهیا فرموده ، پروردگار عزّوجلّ براى  مطیعین از بندگانش در امروز هر آینه بازخواهید داشت خود را از آنچه در او هستید و  شروع خواهید کرد در آنچه امر کردند شما را به آن .

گفتند یا امیرالمؤ منین علیه  السلام و چیست آنکه آن را خداوند مهیا فرموده در این روز براى مطیعین خود ؟

پس حضرت  نقل فرمود قصه آن لشکرى را که رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله به جهاد کفار  فرستاده بود و دشمنان شب بر ایشان شبیخون زدند و آن شبى تاریک و سخت ظلمانى بود و  مسلمانان در خواب بودند کسى از ایشان بیدار نبود جز زید بن حارثه و عبدالله بن  رواحه و قتادة بن نعمان و قیس بن عاصم منقرى که هر کدام در یک جانب ایشان بیدار و  مشغول نماز و قرآن خواندن بودند دشمنان مسلمانان را تیرباران کردند و به واسطه تاریکى و ندیدن مسلمانان دشمنان را تا از آنها احتراز کنند نزدیک بود که هلاک شوند که ناگاه از دهان این چند نفر نورهایى ساطع شد که لشکرگاه مسلمانان را روشن کرده و سبب قوت و دلیرى ایشان شده پس شمشیر کشیده و دشمنان را کشته و زخمدار و اسیر نمودند و چون مراجعت نمودند و براى حضرت رسول صلى الله علیه و آله نقل کردند فرمود این نورها به جهت اعمال این برادران شما است در غره ماه شعبان .

پس یک یک آن اعمال را حضرت نقل کردند تا آنکه فرمودند چون روز اول شعبان مى‏شود پراکنده مى‏کند ابلیس لشکر خود را در اطراف زمین و آفاق آن و مى‏گوید به ایشان که سعى کنید در کشیدن بعضى از بندگان خدا را به سوى خود در این روز و به درستى که خداى عز و جل پراکنده مى‏کند ملائکه را در اطراف زمین و آفاق او و به ایشان مى‏فرماید براستى نگاه دارید بندگان مرا و ارشاد کنید ایشان را پس همه ایشان نیک بخت مى‏شوند به شما مگر آنکه امتناع و سرکشى کند پس به درستى که او از حد گذشته مى‏گردد در حزب ابلیس و جنود او به درستى که خداوند عز و جل چون روز اول ماه شعبان مى‏شود امر مى‏کند به درهاى بهشت پس باز مى‏شود و امر مى‏کند درخت طوبى را پس نزدیک مى‏کند شاخه‏هاى خود را بر این دنیا آنگاه ندا مى‏کند منادى پروردگار عز و جل اى بندگان خدا این شاخه‏هاى درخت طوبى است پس در آویزید به او که بلند کند شما را بسوى بهشت و این شاخه‏هاى درخت زقوم است پس بترسید از او که نبرد شما را بسوى دوزخ رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود قسم به آنکه مرا به راستى به رسالت مبعوث نموده که هر که فرا گیرد درى از خیر و نیکى را در این روز پس به تحقیق که در آویخته به شاخه‏اى از شاخه‏هاى درخت طوبى پس او کشاننده است او را بسوى بهشت و هر که فرا گیرد درى از شر را در امروز پس به تحقیق که در آویخته به شاخه‏اى از شاخه‏هاى درخت زقوم پس آن کشاننده است او را بسوى آتش آنگاه فرمود رسول خدا صلى الله علیه و آله پس هر کس که نماز مستحبى کند امروز براى خدا پس در آویخته به شاخه‏اى از آن .

و هر که روزه گیرد در این روز پس به تحقیق که در آویخته به شاخه‏اى از آن و هر که صلح دهد میان زن و شوهرش یا پدر و فرزندش یا خویشاوندانش یا مرد و زن همسایه‏اش یا مرد و زن بیگانه پس به تحقیق که در آویخته از آن به شاخه‏اى و کسى که تخفیف دهد پریشانى را از طلبى که از او دارد یا کم کند از آن پس به تحقیق که در آویخته از آن به شاخه‏اى و کسى که نظر کند در حساب خود پس ببیند قرض کهنه را که صاحبش از آن مایوس شده پس ادا کند آن را پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‏اى از آن و کسى که کفالت کند یتیمى را پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‏اى و کسى که باز دارد سفیهى را از عرض مؤمنى پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‏اى و کسى که بخواند قرآن یا چیزى از آن را پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‏اى و کسى که یاد آرد خداى را و بشمرد نعمتهاى او را و شکر کند پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‏اى و کسى که عیادت کند مریضى را پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‏اى و کسى که نیکى کند پدر و مادر خود یا یکى از آنها را پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‏اى و کسى که پیش از این روز به غضب آورده بود ایشان را پس خوشنودشان کرد در این روز پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‏اى و هر که تشییع کند جنازه را پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‏اى و کسى که تسلیت دهد در آن مصیبت زده را پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‏اى و همچنین هر کسى که بجا آورد چیزى را از ابواب خیر در این روز پس به تحقیق درآویخته از آن به شاخه‏اى آنگاه فرمود رسول خدا صلى الله علیه و آله قسم به آنکه مرا به راستى به پیغمبرى مبعوث فرموده که هر کس که فراگیرد درى از شر و گناه را در این روز پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‏اى از شاخه‏هاى درخت زقوم پس آن کشاننده است او را بسوى آتش آنگاه فرمود قسم به آنکه مرا براستى به پیغمبرى فرستاده که هر کس تقصیر کند در این روز نماز واجبى خود را و ضایع کند آن را پس به تحقیق که درآویخته از آن درخت به شاخه‏اى و هر کس که بیاید در نزد او فقیرى ضعیف که مى‏داند بدى حال او را و او قادر است بر تغییر حالش بدون آنکه ضررى به او برسد و کسى هم نیست از او نیابت کند و بنشیند به جاى او پس واگذارد او را که ضایع شود و هلاک گردد و دست او را نگیرد پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‏اى از آن و کسى که عذر خواهى کند از او بدکارى پس نپذیرد عذر او را آنگاه عقوبت نکند او را به قدر بدى او بلکه بیفزاید بر آن پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‏اى از آن و کسى که جدائى اندازد میان شوهرى با زنش یا پدر با فرزندش یا برادر با برادرش یا خویشى با خویشش یا میان دو همسایه یا میان دو رفیق یا دو خواهر پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‏اى و کسى که سخت بگیرد بر تنگدستى و حال آنکه مى‏داند تنگدستى او را پس بیفزاید بر غیظ او بلاى او پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‏اى و کسى که بر او دینى باشد پس منکر شود آن را بر صاحبش و تعدى کند بر او تا آنکه باطل کند دین او را پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‏اى و کسى که جفا کند یتیمى را و آزار رساند او را و مال او را تباه کند پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‏اى از آن و کسى که داخل شود در عرض برادر مؤمن خود و وادارد مردم را بر آن پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‏اى از او و کسى که آوازه‏خوانى کند به قسمى از خوانندگى که برانگیزاند در آن خواندن بر معاصى پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‏اى از او و کسى که بنشیند بشمرد کارهاى قبیح خود را در جنگها و انواع ستم خود را بر بندگان خدا و افتخار کند بر آن پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‏اى از آن و کسى که همسایه‏اش مریض شده پس او را عیادت نکرد محض استخفاف به شان او پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‏اى از آن و کسى که همسایه‏اش مرد پس مشایعت نکرد جنازه او را به جهت خوار بودن او در نظرش پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‏اى و کسى که اعراض کند از مصیبت زده و جفا کند او را محض حقارت و کوچکى او در نزدش پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‏اى و کسى که عاق کند پدر و مادر خود یا یکى از آن دو را پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‏اى از آن و کسى که پیش ایشان را عاق کرده بود و خوشنود نکرد ایشان را امروز و حال آنکه قدرت دارد بر آن

پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‏اى از آن و همچنین هر کس بکند کارى از سایر اقسام شر را پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‏اى از آن و قسم به آنکه مرا به راستى به پیغمبرى فرستاده که درآویختگان به شاخه‏هاى درخت طوبى بلند مى‏کند ایشان را آن شاخه‏ها بسوى بهشت آنگاه رسول خدا صلى الله علیه و آله نظر خود را به جانب آسمان انداخت اندکى و مى‏خندید و مسرور بود آنگاه نظر مبارک را به زیر انداخت بسوى زمین پس پیشانى مبارک را درهم کشید و روى مبارکش ترش شد .

آنگاه رو کرد به اصحاب خود و فرمود قسم به آنکه فرستاده محمد را براستى به پیغمبرى که دیدم به تحقیق درخت طوبى را که بلند مى‏شد و بلند مى‏کرد آنان که به او درآویخته بودند بسوى بهشت و دیدم بعضى از ایشان را که درآویخته بود به یک شاخه از آن و بعضى درآویخته بودند به دو شاخه از آن یا به چند شاخه بر حسب فراگرفتن ایشان مر طاعت را و به درستى که هر آینه مى‏بینم زید بن حارثه را که درآویخته به بیشتر شاخه‏هاى از آن پس آن شاخه‏ها بلند مى‏کند او را به اعلى علیین بهشت پس از این جهت خندیدم و خوشحال شدم پس نگاه کردم بسوى زمین پس قسم به آنکه مرا براستى به پیغمبرى فرستاده که دیدم درخت زقوم را که پایین مى‏رفت شاخه‏هاى او و پایین مى‏برد درآویختگان به او را بسوى دوزخ و دیدم پاره‏اى از ایشان را درآویخته به شاخه‏اى و دیدم پاره‏اى از ایشان که درآویخته به دو شاخه یا به چند شاخه بر حسب فراگرفتن او مر قبایح را و به درستى که هر آینه مى‏بینم  بعضى از منافقین را که درآویخته به بیشتر شاخهاى او و آنها فرو مى برند او را  به اَسفَلِ دَرَکات او پس از این جهت روى خود را تُرش کردم و پیشانى را درهم کشیدم

بنام مولا...
ما را در سایت بنام مولا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 24526a بازدید : 182 تاريخ : دوشنبه 2 مهر 1397 ساعت: 21:57