چهره خدا

ساخت وبلاگ

چهره خدا

                    وجه الله---ذات الله           

رَبَّنا وَجْهُكَ أَكْرَمُ الْوُجُوهِ، وَجِهَتُكَ خَيْرُ الْجِهاتِ، وَعَطِيَّتُكَ أَفْضَلُ الْعَطايَا وَأَهْنَأُها؛

الهی ربی سیدی مولای بِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ أَكْرَمِ الْوُجُوهِ وَأَعَزِّ الْوُجُوهِ اَلَّذِى عَنَتْ لَهُ الْوُجُوهُ،

Blueprint Easter Profit وجهت وجهي للذي فطر السماوات والأرض حنيفا Wings Sleet chemicals

                                                                         دعای افتتاح نماز روایت شده از امام مهدی ع 

 إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا ۖمُسلِماً عَلی مِلَةِ اِبراهیمَ وَدینِ مُحمَد وَهَدیَ اَمیرَالمُومنینَ  وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ     إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ‎لَا شَرِيكَ لَهُ ۖ وَبِذَٰلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَامِنَ الْمُسْلِمِينَ اَللهُمَ الاجعَلنی مِنَ المُسلِمینَ اَعُوذُ بِاللهِ سَمیعُ العَلیم مِنَ الشَیطانِ رَجیم

من هر روز صورت خود را به سوی وجه خدایی که اسمانها وزمین را افرید میکنم وجه وچهره ای که جلال ان اسمانها وزمین را منور کرده است گرامی ترین وجه عالم است عزیزترین وجه عالم است وجهی که تمام وجوه در مقابل عظمت وجلال او به سجده میافتند وخواری وذلت خود را به نمایش میگذارند مولای من میدانم تو زیباترین وجه را در تمام هستی داری مشتاق جمال تو هستم مشتاق چهره وذات تو هستم میدانم تو به مانند ما جسم نیستی که قسمتی از قسمت دیگر ذات تو متمایز باشد اما میدانم که جلال ذات تو است که اسمانها وزمین را منور کرده است برای من اگر اجازه بدهی که نور ترا درک وملاقات کنم کفایت میکند میدانم که حضرت موسی ع که پیامبری بزرگ است میخواست که ترا ببیند اما نتوانست اما من می خواهم که نور جلال وجه ترا ببینم ومشتاق این نور هستم ومیدانم که ملاقات تو برای بندگان میسر است همان طور که ائمه اطهار ع در دعای شعبانیه این ملاقات را از تو تمنا کرده اند إِلٰهِى فَسُرَّنِى بِلِقائِكَ يَوْمَ تَقْضِى فِيهِ بَيْنَ عِبادِكَ خدایا مرا هم در روز قیامت هنگامی که بین بندگان حکم میکنی به ملاقات ودیدار وجه نورانی خودت شاد کن میخواهم نورانیت وجه ترا در دلم درک کنم ودلشاد بشوم میدانم تو دیده نمی شوی اما جلال وجه تو با روح قابل حس است من میخواهم مزه جلال ترا بچشم وزنده بشوم ذات تو همان چشمه خضر است که اگر کسی مزه ان بچشد هرگز نمی میرد مگر تو اراده بکنی خدایا ملاقات تو حق است ومن مشتاق ملاقات تو هستم چه در دنیا چه دراخرت هر موقع که این امر عظیم اتفاق بیفتد بزرگترین موهبت تو به من در زندگی است  قَدْ خَسِرَ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِلِقَآءِ ٱللَّهِ میدانم هرکس به ملاقات تو ایمان نداشته باشد مرتکب ضرر وزیانی میشود که قابل جبران نیست إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا رَٰغِبُونَ خدایا در دلم نسبت به تو رغبت وشوق فراوانی موج میزند شعله این رغبت به جز به وصل به تو  وملاقات به تو خاموش نمیشود همان طور که امام سجاد ع در دعای خمسه عشره از سوز این شوق به درگاه تو نالیده است وشکوه کرده است من هم از هجران این وصل وشوق این ملاقات میسوزم ودرمان درد من تویی من بیمار توام وتو تنها درمان درد شوق وملاقات من هستی 

 إِلٰهِى   غُلَّتِى لَايُبَرِّدُها إِلّا وَصْلُكَ، وَلَوْعَتِى لَايُطْفِيها إِلّا لِقاؤُكَ،

وَشَوْقِى إِلَيْكَ لَايَبُلُّهُ إِلّا النَّظَرُ إِلَىٰ وَجْهِكَ وَسُقْمِى لَايَشْفِيهِ إِلّا طِبُّكَ

الهی سوز سینه‌ام را جز وصل تو خنک نکند و آتش درونم را جز دیدارت خاموش نگرداند و بر حرارت شوقم به تو جز نگاه به جمالت آب نریزد و بیماری‌ام را جز درمانت شفا ندهد  لَا ضَيْرَ ۖ إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ خدایا من از هیچ جیزی دچار ضرر وزیان نمیشوم مگر از ملاقات تو محروم بشوم میدانم بازگشت من به سوی تو است اما اگر مرا در ملاقات خودت بی نصیب کنی زیانبارترین فردا دنیا من هستم پس من گناهکار را بپذیر همان تو که خوبان درگاه خودت را پذیرفتی وما را دلشاد کن خدایا میدانم که چهره و وجه تو را نمیتوانم ببینم اما مشاهده جلال وجمال تو اگر اراده کنی برما اسان است مشتاق جلال وجمال تو هستیم ای پروردگاری که مولای من ومولای تمام عالم هستی هستی 

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ بَهائِكَ بِأَبْهاهُ وَكُلُّ بَهائِكَ بَهِيٌّ، اللّٰهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهائِكَ كُلِّهِ

خدایا، از تو درخواست می‌کنم به‌حق زیباترین مرتبه از زیبایی‌ات و همه مراتب زیبایی‌ات زیباست، خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق همه مراتب زیبایی‌ات. 

خدایا تو قشنگی    بی نهایت  زیبایی وما مخلوقات تو هر چیز زیبایی را دوست داریم میخواهیم زیبایی وجمال تو را ببینیم همان طور که گلهای زیبای عالم خلقت را دیدیم ولذت بردیم همان طور که از تمام خلاقیت های تو در عالم هستی لذت بردیم  میخواهیم از جمال وجلال بَهاءِ تو نیز لذت ببریم دعایمان را مستجاب کن یا مجیب 

العبد العاصی یوسف نورایی مطلق شوال1401شمسی

Pin en Farsi poem

دعای سحر

پرسش : منظور از «وجه الله» چیست؟ مگر خداوند چهره و صورت دارد که در برخی از متون اسلامی این تعبیر بکار رفته است؟

پاسخ اجمالی:

خدا جسم نیست و مانند انسانها چهره و صورت ندارد و از آنجا که در زبان عربی واژه «وجه الشئ» برای معنای «ذات الشئ» به کار می رود، در بسیاری از آیات قرآن، «وجه الله» به معنای ذات خدا خواهد بود.
در گروهی دیگر از آیات قرآن «وجه الله» به معنای «رضایت خداوند» است. بدین معنی که «وجه» در اين آيات به معنای مصدری «توجّه کردن» و «رو نمودن» خدا و به معنی کنایی ثواب و رضايت خدا است.
نظر دیگری که درباره تفسیر معنای «وجه الله» گفته شده این است که بگوییم منظور از واژه «وجه» هنگام انتساب به خداوند «نمود» خداست؛ صفاتى را كه خداى تعالى به آن صفات با بندگان خود رو به رو مى شود نظير رحمت، خلق، رزق و هدايت و امثال آن مى توان وجه خدا دانست.

پاسخ تفصیلی:

«وَجْهُ اللَّه»
در آیات قرآن و بیانات اهل بیت، عباراتی وجود دارد که در آنها واژه «وجه» به خدا نسبت داده شده است. برای مثال در لا به لای آن متون مقدس به عباراتی همچون «وَجْهُ رَبِّكَ» «وَجْهِ اللَّه» و عباراتی از این دست برمی خوریم. با توجه به اینکه «وجه» و صورت داشتن از ویژگی های اجسام و پدیده های مادی است، این شائبه و سؤال به ذهن متبادر می شود که مگر طبق نظام اندیشه ای خداپرستان، خداوند از ویژگی های مادی منزه نیست؟ پس چگونه در آن متون مقدس، «وجه» به خدا نسبت داده می شود و این انتساب به چه معناست؟
در پاسخ به این سؤال، به صورت کلی می گوییم: از آن جایی که خداوند متعال منزه از هر گونه جسمانیّت و داشتن سطح و حجم است، ناگزیر باید معنای دیگری غیر از معنای لغوی این واژه برای کاربردهای قرآنی و حدیثی آن یافت.
در بیان صحیح معنای «وجه» هنگام انتساب به خداوند می گوییم که در بسيارى از آيات قرآن «وجه» به خدا نسبت داده شده و اين آيات دو قسم اند:

«وجه» به معنای «ذات»:
1. آیاتی که در آنها «وجه» به معنای «ذات» است مانند آیه 272 سوره بقره «وَ ما تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّه» و آيات 26 و 27 سوره الرحمن یعنی «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ وَ يَبْقى‏ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ ا لْإِكْرامِ‏» و آیه 88 سوره قصص یعنی «وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ‏» است. «وجه» در لغت به معناى صورت است و گاهى به معناى ذات به كار برده مى شود(1) که در این آیات همین معنا مراد است.
درباره آیه 272 سوره بقره می گوییم که در این آیه صحبت از انفاق به میان آمده است و از آنجا که انفاق كنندگان نظرشان بايد ذات پاك پروردگار باشد پس ذكر كلمه «وجه» در اين آيه و مانند آن متضمن نوعی تاكيد است زيرا هنگامى كه گفته شود «براى ذات خدا» تاكيد آن از «براى خدا» بيشتر است يعنى حتما براى خدا باشد و نه ديگرى. از آن گذشته معمولا صورت هر شخص، شريف ترين قسمت ظاهرى بدن اوست. زيرا اعضاى مهم بينايى و گويايى در آن قرار گرفته است به همين دليل هنگامى كه كلمه «وجه» به كار برده شود شرافت و اهميت را مى رساند. در اينجا هم «به طور كنايه» در مورد خداوند به كار برده شده است و در واقع يك نوع احترام و اهميت از آن فهميده مى شود و گر نه بديهى است كه خدا نه جسم است و نه صورت دارد.(2)
در آیات دیگر این دسته نیز چنین است و ظاهرا مراد از وجه در اين دو آيه ذات پروردگار است.
مرحوم شیخ طوسی در کتاب «التبیان فی تفسیر القرآن» ذيل آیه 112 سوره بقره یعنی «بَلى‏ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ»‏ و در بیانی مشابه بیان فوق در تفسیر «وجه» می نویسد: در زبان عربی واژه «وجه الشئ» برای معنای «ذات الشئ» به کار می رود و اين از آن باب است كه با لفظ اشرف و محترم که همان «وجه» باشد، به «ذات شئ» و «خود شئ» اشاره می كنند چنان كه خداى سبحان در آیه 88 سوره قصص می فرمايد: «كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ‏» و نیز در آیه 26 سوره الرحمن نیز این معنا را به گونه ای دیگر تکرار می کند که: «وَ يَبْقى‏ وَجْهُ رَبِّكَ‏».(3)
در قاموس لغت شناخته شده ای چون مصباح(4) نیز تصريح شده كه «وجه» به معناى ذات و نفس شئ مورد استفاده قرار می گیرد. مؤيّد آن وصف «ذُو الْجَلالِ» در آيه 27 سوره الرحمن است كه به عنوان صفت «وَجْهُ» آمده نه وصف «رَبِّكَ» و اين می رساند كه وجه «ذو الجلال» ذات «ذو الجلال» است بدین معنا که هر آنچه در زمين است فانى و زائل می باشد اما ذات پروردگارت باقى و هميشگى است. اگر «ذُو الْجَلالِ» صفت «وَجْهُ» نيامده بود بهتر بود كه «وجه رب» را «صفات و تدبير خدا» معنا كنيم.(5)
استفاده از واژه «وجه» برای رساندن معنای «ذات» در قرآن حتی در آیاتی که این واژه را به انسان نیز منتسب کرده، سابقه دارد. مثال آن آیاتی مانند آیه 112 سوره بقره یعنی «بَلى‏ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ‏» و یا آیه 125 سوره نساء یعنی «وَ مَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ‏» و یا آیه 22 سوره لقمان یعنی «وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏» است و به نظر می آید مراد از «وجه» در اين آيات، نفس و ذات است.(6)
به هر حال استفاده از واژه «وجه» برای اشاره به «ذات پروردگار»، همان معنای صحیح در بسیاری از آیات قرآن است. برای مثال در آیه 115 سوره بقره یعنی «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَليمٌ»(7) و آیه 9 سوره انسان یعنی «إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّه‏»(8) و آیه 52 سوره انعام یعنی «وَ لا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ‏» نیز همین معنا صادق است.(9)

«وجه» به معنای «رضایت»:
2. آیاتی که در آنها «وجه» به معنای «رضایت» است مانند آیه 22 سوره رعد یعنی «وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ» و آیه 38 سوره روم یعنی «ذلِكَ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ‏». مراد از «وجه» در اين گونه آيات ظاهرا رحمت و ثواب و رضايت خداوند است چنان كه در بعضى از آيات که معنای شان مشابه این آیات است، به جاى «وجه» واژه «مرضاة» آمده مانند آیه 207 سوره بقره یعنی: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» و یا آیه 265 از همین سوره یعنی: «يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ».
ظاهرا سرّ اينكه در این دسته دوم از آیات، «وجه» به جای «ثواب» و «رضايت» آمده آن است كه انسان در سؤال و طلب خويش، اوّل «وجه» و چهره طرف را می خواهد تا رو به رو شده و مطلب خويش را اظهار دارد. نيكو كاران هم در عمل خويش چنين اند. بدین معنا که «وجه» در اين آيات به معنای مصدری این واژه یعنی «توجّه کردن» و «رو نمودن» باشد يعنى مؤمنان براى توجّه و رو كردن خدا چنين می كنند و توجّه خدا صورتی دیگر از ثواب و رضايت خدا است.(10) بنابراين وجه در اينجا جنبه ای كنايى دارد.(11)

«وجه» به معنای «نمود الهی»:
نظر دیگری که درباره تفسیر معنای «وجه الله» گفته شده این است که بگوییم منظور از واژه «وجه» هنگام انتساب به خداوند نمود خداست با این توضیح که نمود خدا همان صفات كريمه او است كه بين او و آفریده هایش واسطه اند و بركات و فيض خداوند به وسيله آن صفات بر خلقش نازل مى شود و خلايق بر اساس آن صفات، آفريده و تدبير مى شوند. آن صفات عبارت اند از علم و قدرت و شنوايى و بينايى و رحمت و مغفرت و رزق و امثال اينها.(12)
در توضیحی بیشتر راجع به این تفسیر از «وجه» می گوییم از آن جايى كه «وجه»(روى) هر چيز همان قسمتى است كه ديگران با آن مواجه مى شوند مى توان گفت هر چيزى آن قسمتش که امکان دارد مورد اشاره قرار گیرد، آن قسمت وجه آن چيز است. زيرا همان طورى كه هر اشاره ای به هر شخصی به صورت آن شخص منتسب می گردد، همچنين می توان گفت آن قسمت از اشیاء که قابلیت مورد اشاره قرار گرفتن را داد، وجه آن اشیاء خواهد بود. به اين اعتبار مى توان گفت كه اعمال صالح وجه خداى تعالى است. چنان كه صفاتى را كه خداى تعالى به آن صفات با بندگان خود رو به رو مى شود نظير رحمت، خلق، رزق و هدايت و امثال آن مى توان وجه خدا دانست. براى اينكه خداى تعالى به وسيله همين صفات، با مخلوقات خود رو به رو مى شود و مخلوقات نيز به وسيله آن به جانب خداوند خود رو مى كنند. از اين روى وقتى صحيح باشد بگوييم ناحيه خدا جهت و وجه او است، صحيح خواهد بود كه به طور كلى بگوييم هر چيزى كه منسوب به او است و به هر نوعى از نسبت به وى انتساب دارد، از اسماء و صفاتش گرفته تا اديان و اعمال صالح بندگان و همچنين مقربين درگاهش، از انبيا و ملائكه و شهدا و مؤمنينى كه مشمول مغفرتش شده باشند همه و همه وجه خدايند.(13) به همین دلیل در برخی از متون دینی به انسان های برگزیده و اولیای الهی نیز با تعبیر «وجه الله» اشاره شده است. امام رضا(علیه السلام) به اباالصّلت تاکید می فرماید: (وجه الله أنبیاء، رسل و حجج اویند که [بندگان] به وسیله و وساطت آنان متوجّه به خدای متعال و دین و معرفت او می گردند)؛ «وَجْهَ اللَّهِ أَنْبِيَاؤُهُ وَ رُسُلُهُ وَ حُجَجُهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ هُمُ الَّذِينَ بِهِمْ يُتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَى دِينِهِ وَ مَعْرِفَتِه».(14) از طرف دیگر خود ائمه معصومین(علیهم السلام) نیز که مصداق انسان کامل و هدایتگر مردم به سوی خداوند می باشند، خود را «وجه الله» معرّفی کرده و می فرمایند: (مائیم وجه الله، که در زمین میان شما رفت و آمد می کنیم)؛ «نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ نَتَقَلَّبُ فِي الْأَرْضِ بَيْنَ أَظْهُرِكُم».(15)

سخن آخر :
به هر حال ذیل آیاتی که اصطلاح «وجه الله» در آنها به کار رفته روایاتی از ائمه معصومین(علیهم السلام) وارد شده و بر اساس آن ها بحث ها و اختلاف نظرهای دامنه داری در تفسیر معنای «وجه» بین مفسرین وجود دارد که بررسی کامل همه آنها در حوصله این نوشته نیست اما باید توجه داشت در هیچ کدام از آن روایات و تفاسیر، معنای «وجه» در انتساب به ذات مقدس خداوند به معانی ای چون چهره و صورت – که شائبه جسم انگاری خداوند در آنها می رود است – تفسیر نشده است. بلکه برعکس در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم که اعتقاد به چنین معنای جسم انگارانه ای از «وجه الله» صراحتا رد شده است: «سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالى‏: «كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» فَقَالَ: مَا يَقُولُونَ فِيهِ؟ قُلْتُ: يَقُولُونَ: يَهْلِكُ كُلُّ شَيْ‏ءٍ إِلَّا وَجْهَ اللَّهِ، فَقَالَ: سُبْحَانَ اللَّهِ! لَقَدْ قَالُوا قَوْلًا عَظِيماً، إِنَّمَا عَنى‏ بِذلِكَ وَجْهَ اللَّهِ الَّذِي يُؤْتى‏ مِنْهُ»(16)؛ (از امام صادق(علیه السلام) درباره این آیه که سوال شد که «كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» امام پرسید درباره معنای آن چه می گویند؟ گفتم مى گويند يعنى هر چيزى هلاک مى شود مگر وجه خدا فرمود سبحان اللَّه حرف بزرگى مى زنند منظور از اين وجه آن وجه خداست كه خلق از آن وجه به خدا راه مى يابند). چنین معنایی با یکی از معانی لغوی «وجه» یعنی «راه»، «روش» و «نوع»(17) نیز مناسبت دارد.

وجه الله

                   شناخت خدا

اصطلاح «وجه» در قرآن کریم در لایه‌های متعددی از معنا به‌کار رفته است که در بالاترین لایۀ آن به «الله» اِسناد داده شده است. درک صحیح از معنای «وجه‌ الله»، همانند دیگر اسماء و صفات الهی، نقش بسزایی در ایجاد اعتقاد توحیدی صحیح نسبت به خداوند داشته، جهل نسبت به فهم آن باعث خطای در اعتقاد و آلوده شدن به شرک در باور و عمل خواهد شد، به گونه‌ای که برخی از مفسّران با تکیه بر ظواهر و جمود بر الفاظ آیات، تفسیر مادّی و جسمانی از وجه ‌الله داشته‌اند. گروهى نیز در تفسیر این‌گونه آیات توقف کرده و گروه دیگر آن را به ذات خداوند، صفات او، جهت و رضایت الهی و نیز به انبیا و حجت‌های الهی تأویل برده‌اند. ، ذات خداوند من حیث هو ذات، مشهود و معروف احدی از مخلوقات نبوده تا آیۀ (فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ) بر آن دلالت کند و نیز توهّم فنا و نابودی هم در آن مقام راه ندارد تا بخواهد مورد استثناء در (کُلُّ شَیْ‌ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ) واقع شود. بنابراین، وجه ‌الله به معنای صفات فعلی و ظهورات خداوند است که بالاترین مصادیق آن به وجود انبیا و معصومین؟عهم؟ اختصاص می‌یابد.

وجه الله

«کلّ شیء هالک إلا وجهه»؛ گفته اند امام علی (ع) وجه الله است. معنای آن چیست؟

پرسش

«کلّ شیء هالک إلا وجهه» (قصص،88)؛ گفته اند امام علی وجه الله است. معنای آن چیست؟

پاسخ اجمالی

وجه خدا چیزى است که با آن براى خلقش نمودار است، که خلقش هم با آن متوجه درگاه او مى‏شوند، و این همان صفات کریمه او از حیات، علم، قدرت، سمع و بصر است و نیز هر صفتى از صفات فعل مانند صفت خلقت، رزق، مغفرت و رحمت و همچنین نشانه های او، وجه خدا مى‏باشند . از طرفی در روایات شیعه معصومین به عنوان مصادیق بارز وجه الله معرفی شده اند؛ زیرا آنان آیینه تمام نمای اسماء و صفات الاهی هستند، و حضرت علی (ع) نیز وجه الله نامیده شده است چرا که مظهر کامل اسماء و صفات خداوندی است.

وقتی اینان مظهر و آیینه کامل اسماء و صفات الاهی شدند، مانند خود ذات مقدس الاهی، نابود شدنی نیستند. بنابراین اگر چه، هم اکنون، امام علی (ع) را به جنبه حسّی و مادّی و دنیوی نمی بینیم، اما همیشه هستند، همچنین حضرت صاحب الزمان (عج) ادامه همان نور واحد و وجه الله دیگری است که در این جهان مادّی حضور دارند.

پاسخ تفصیلی

معنای «و جه»:

دو کلمه «وجه» و «جهت» به یک معنا است، و وجه هر چیزى در عرف عام، به معناى ناحیه‏اى از آن چیز است که با غیر روبرو مى‏شود و ارتباطى با آن دارد، هم چنان که وجه هر جسمى سطح بیرون آن است، و وجه انسان، آن طرفى است که با آن با مردم روبرو مى‏شود. [1]

وجه خدا چیزى است که با آن براى خلقش نمودار است، که خلقش هم با آن متوجه درگاه او مى‏شوند، و این همان صفات کریمه او از حیات، علم، قدرت، سمع و بصر است و نیز هر صفتى از صفات فعل مانند صفت خلقت، رزق، مغفرت و رحمت و همچنین نشانه های او، وجه خدا مى‏باشند. [2]

مقصود از «وجه الله» در آیه شریفه:

در این که مقصود از «وجه الله» در آیه شریفه «کلّ شیء هالک إلا وجهه» چیست، دو احتمال از سوی مفسّرین قرآن کریم مطرح شده است:

1. بعضى‏ از مفسّرین گفته‏اند که مراد از «وجه»، ذات است و معنایش این است که هر چیزى از بین رفتنى است، مگر ذات خدا. [3] طبق این احتمال، آیه شریفه ارتباطی به سؤال مطرح شده ندارد.

2. برخی دیگر می فرمایند که مراد از «وجه»، هر چیزى است که به نوعی منسوب به خدا است؛از اسماء و صفاتش گرفته تا ادیان و اعمال صالح بندگان و همچنین مقرّبین درگاهش، از انبیاء، ملائکه، شهدا و مؤمنینى که مشمول مغفرتش شده باشند؛ همه و همه وجه خدایند. [4]

طبق این احتمال، هر موجودى را که تصور کنیم، فى نفسه هالک و باطل است، و حقیقتى جز آنچه که از ناحیه خداى تعالى به آن افاضه شده ندارد، و آنچه که منسوب به خداى تعالى نباشد از حقیقت به طور کلى خالى است، و جز وهم، چیزی نیست و یا سرابى است که خیال، آن را به صورت حقیقت، جلوه داده، مانند بت ها که حقیقتی جز سنگ یا چوب یا فلز ندارند، [5] و نیز مانند انسان که موجودى است که خدا در آفرینش خود، روح و جسمى در او به کار برده،و همچنین صفات کمال انسانی، همه صنع خدا و منسوب به اوست. پس، از حقیقت، آن مقدارى در نزد ما است که خدا به فضل خود افاضه‏اش کرده باشد، و آن افاضه، آیات اوست، که بر صفات کریمه او از رحمت، رزق، فضل، احسان و ... دلالت مى‏کند. پس حقیقتى که در واقع ثابت است، و هرگز هلاکت و بطلان ندارد، عبارت است از صفات کریمه خدا، و نشانه های او، که همه آنها با ثبوت ذات مقدسش ثابتند. [6] با توجه به این که، این جهان بر اساس تحول و تبدّل به پایان خواهد رسید، ناگزیر وجود دیگر کامل ترى به دنبال خواهد داشت و پایان رسیدن این جهان مادی، به معنای هلاکت و نابودی محض نیست، بلکه، عبارت از انتقال از عالم دنیا به عالم آخرت و قیامت است. [7]

به هر حال، بنا بر هر دو احتمال، مراد از آیه شریفه این است که: غیر از خداى تعالى هر موجودى که تصور شود ممکن الوجود بوده و هر چند که به ایجاد خداى تعالى وجود یافته، از نظر ذات خودش، معدوم و هالک است؛ تنها موجودى که فى نفسه راهى براى بطلان و هلاکت در او نیست، ذات خداوند است. [8]

طبق احتمال دوم درباره آیه شریفه، باید روشن شود که مصداق بارز و حقیقی «وجه الله» چه کسانی هستند؟

«وجه الله» چه کسانی هستند؟

به طور کلی، هر چیزی که جنبه الاهی داشته و به نوعی منسوب به خدا باشد - همان طور که در احتمال دوم درباره آیه شریفه گفته شد – وجه الله است؛ قرآن کریم می فرماید:«مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست! خداوند بى‏نیاز و داناست!». [9] هر کجا نظر شود آن جا «وجه الله» است؛ زیرا علم و قدرت او همه جا و همه چیز را فرا گرفته است؛ همان طور که امیرالمؤمنین علی (ع) می فرماید:«ستایش، سزاوار خدایی است که با آفرینش خود، برای مخلوقاتش تجلّی و ظهور می کند». [10] پس، سراسر هستی، آیینه تجلّی خداست و او خود را در آن نشان می دهد.

از آن جهت که انسان، یکی از مخلوقات الاهی و جانشین خدای متعال در زمین است - «   (به خاطر بیاور) هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روى زمین، جانشینى [نماینده‏اى‏] قرار خواهم داد...» [11] - دارای بالاترین مقامی است که می توان تصور نمود. و وقتی خداوند به عنوان مالک و صاحب اصلی جهان دارای مقام و منزلت والایی است، جانشین او نیز مظهر و جلوه ای از اسماء و صفات او و وجه الله است، و این کرامت و شرافت و بزرگواری در ذات همه انسان ها نهاده شده است.

در این بین، انسان کامل، آیینه تمام نمای صفات جمال و جلال حضرت حق بوده و در تسمیه به اسما و صفات الاهی، از تمامی موجودات عالم وجود، برترند و گفتار، اعمال، تقریر، سکوت و بالأخره همه شؤون زندگی انسان کامل، نشان دهنده خداست؛ چون همه چیز او برای خداوند متعال است. [12] پس، انسان کامل، وجه الله اعظم و برتر، از بین دیگر موجودات است.

با توجه به احادیث، در می یابیم که رسول اکرم (ص)، امام علی (ع)، حضرت زهرا (س) و دیگر امامان (ع) دارای جایگاه ویژه بوده و مصادیق حقیقی انسان کامل و وجه الله اند که دارای مرتبه خاص وجودی و اعلا در عالم وجود هستند؛ زیرا آن بزرگواران، مظهر «اسم اعظم» خدای سبحان هستند.

در این میان، حضرت امام علی (ع) هم مخلوق و موجودی است که در مخلوق بودن، حق مطلب را به خوبی ادا نموده و اسمای حسنای الاهی، در وجود او به خوبی تجلّی کرده و جمال و جلال مطلق حضرت حق را نشان می دهد و آن حضرت (ع) مظهر «اسم اعظم» خداست. اسم اعظم، مقامی است که هرکس به این مقام بار یابد، می تواند در عالم تصرّف کند و منشأ کارهای خارق العاده شود. [13] و این یعنی، وجه الله بودن امام علی (ع) و دیگر ائمه معصومین (ع).

در بسیاری از روایات وجه الله را انبیاء و ائمه معصومین (ع) دانسته اند که به برخی اشاره می شود:

1. امام رضا (ع) به اباالصّلت می فرمایند: «... وجه خدا أنبیاء، رسل و حجج او است که به وسیله و وساطت آنان متوجّه به خدای – عزّ و جلّ -  و دین و معرفت او گردند... و خدای – عزّ و جلّ – فرمود:«کُلُّ شَیْ‏ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ». [14]

2. امام صادق (ع) در باره آیه «کُلُّ شَیْ‏ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ»‏فرمودند:«ما وجه خدائیم که باید از آن جانب به سوى خدا رفت». [15]

پس،امام علی (ع) - و دیگر ائمه معصومین (ع) که همه از نور واحدند، [16] -  چون مظهر  اسماء و صفات الاهی بوده اند، نابود نمی شوند و هر چند در جهان مادی هم اکنون آنان را به صورت جسم مادی نمی بینیم ولی از جنبه معنوی و گوهر روح، در ذات خود ثابت و دارای بقاء هستند [17] .

وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وما أنا من الْمُشْرِكِينَ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي – اجمل واروع الصور الاسلامية والدينية 2020Pin on PEACE LOVE UNITY.

بنام مولا...
ما را در سایت بنام مولا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 24526a بازدید : 111 تاريخ : پنجشنبه 5 خرداد 1401 ساعت: 15:03