تلنگر

ساخت وبلاگ

تلنگر 1

براي خنديدن وقت بگذاريد... زيرا موسيقي قلب شماست.
براي گريه کردن وقت بگذاريد... زيرا نشانه يک قلب بزرگ است. 
براي خواندن وقت بگذاريد...
 زيرا منبع کسب دانش است. 
براي رؤيا پردازي وقت بگذاريد...
 زيرا سرچشمه شادي است. 
براي فکر کردن وقت بگذاريد...
 زيرا کليد موفقيت است. 
براي کودکانه بازي کردن وقت بگذاريد... 
زيرا ياد آور شادابي دوران کودکي است. 
براي گوش کردن وقت بگذاريد... 
زيرا نيروي هوش است.

براي زندگي کردن وقت بگذاريد...
 زيرا زمان به سرعت مي گذرد و هرگز باز نمي گردد.
 
مأموريت ما در زندگي « بدون مشکل زيستن »
 نيست، « با انگيزه زيستن »
 است...

تلنگر2

زندگی زمانی آغاز می شود كه شادمانی وارد وجود تو شود.
اما برای ورود شادمانی بايد باز و پذيرا باشی. 
باز و پذيرا بودن شهامت می خواهد، 
زيرا خطر آفرين است. 
زندگی كردن خطرآفرين است 
ومردن بسيار راحت و آسوده. 

در حقيقت،‌ هيچ جایی راحت تر از گور نيست؛
 در گورستان هيچ مشكل و نگرانی وجود ندارد.
آنجا میتوان راحت و آسوده آرمید! 

مردم، عاشق زندگی مرده،
 عاشق زندگی آرام و راحت هستند،
 اما به بهای آن، شور و هيجان،
ماجراجویی،‌ ذوق و شوق را از كف می دهند. 

يادت باشد كه نخستين اولويت و مقدم ترين چيز
 برای انسان هوشمند جست و جوی شادمانی است. 
آنگاه كه شادمانی را بيابی و مزه آنرا بچشی،
 ‌دوباره متولد می شوی. 

زندگی راستين آغاز می شود و
 پی می بری كه زندگی برای چيست!

اشو

تلنگر 3

چرا آمار کتابخوانی در کشورمان بسیار پائین است؟ 

۱- کتاب نمی‌خوانیم، زیرا نیازی به کتاب احساس نمی‌کنیم.
۲- کتاب نمی‌خوانیم، زیرا از شک کردن در پایه های نظری مان می ترسیم.
۳- کتاب نمی‌خوانیم، چون کتاب خواندن کار سختی است.
۴- کتاب نمی‌خوانیم، چون دچار تنبلی و بی حالی هستیم.
۵- کتاب نمی‌خوانیم، زیرا احساس می کنیم به قله های یقین رسیده ایم.
۶- کتاب نمی‌خوانیم، زیرا هیچ چیز برای ما جدی نیست.
۷- کتاب نمی‌خوانیم، زیرا بیش از حد ساده انگاریم و ذهن بسیطی نداریم.
۸- کتاب نمی‌خوانیم، زیرا دچار خود شیفتگی فرهنگی هستیم.
۹- کتاب نمی‌خوانیم، زیرا به تناقضات درونی مان آگاه نیستیم. 
۱۰- کتاب نمی‌خوانیم، زیرا راه پیروی، تبعیت، دنباله روی و تقلید را راحت تر یافته ایم.
۱۱- کتاب نمی‌خوانیم، زیرا ارزش دانایی و آگاهی را نمی‌دانیم.
۱۲-  کتاب نمی خوانیم، زیرا زندگی پر هیاهو و نمایشی را ترجیح می‌دهیم.
۱۳- کتاب نمی‌خوانیم، زیرا تن به تحقیر ندانستن داده ایم و به این تحقیر هم عادت کرده ایم.
۱۴- کتاب نمی‌خوانیم، زیرا حقارت جهل، آزارمان نمی‌دهد و نادانی را عیب نمی‌دانیم.
۱۵- کتاب نمی‌خوانیم، زیرا در زندگی ما، دانا شدن و خردمندانه زیستن، جایی ندارد.
۱۶- کتاب نمی‌خوانیم، زیرا کتاب خواندن دردی از ما دوا نمی‌کند.
۱۷- کتاب نمی‌خوانیم، زیرا به ما فواید کتاب خواندن را یاد نداده اند.
۱۸- کتاب نمی‌خوانیم، زیرا بلد نیستیم کتاب بخوانیم.
۱۹- کتاب نمی‌خوانیم، زیرا کسی‌ در خانواده و دور و برمان نبوده که کتاب خوان باشد، که ما هم تقلید کنیم یا یاد بگیریم.
۲۰- کتاب نمی‌خوانیم، زیرا در سنّ بزرگ سالی‌ هنوز ناآگاه هستیم، نمی‌دانیم چه بخوانیم، و خجالت می‌کشیم از کسی‌ بپرسیم از کجا شروع کنیم.
۱ ۲- بالاخره، کتاب نمی‌خوانیم، زیرا نمی‌دانیم و نمی‌دانیم که نمی‌دانیم
همان چیزی که با عنوان جهل مرکب از آن نام می برند.

تلنگر4

بنام مولا...

ما را در سایت بنام مولا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 24526a بازدید : 112 تاريخ : يکشنبه 29 خرداد 1401 ساعت: 18:48